روزهآیی که می گذرد

298*


من

شاعر همین ایّام پر‌عبارت‌ام

مرا این همه حرف

مرا این همه دروغ

مرا حرف و دروغ این همه کهنگی کشته است.


این‌ها کیستند

در این آستانه

که نه صبح دارند و نه عصر

نه روز دارند و نه شب

آخر چقدر دروغ!


یا حضرت هرچه اُمید!

من

اولاد عاری از آزار آدمی‌ام

کمکم کن!

درست نیست این همه درد

درست نیست این همه حرف

درست نیست ...

من گفته باشم شما را 

باور کنید!



سید علی صالحی



طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان