روزهآیی که می گذرد

311*


زنی که قلب َ‌ش شکسته، خیلی زیبا سکوت می‌کند.

آنقدر که تو

در حسرت همه‌چیز با او، غرق می‌شوی.


310*


دوست دارم با تو باشم چون هیچ‌وقت از با تو بودن خسته نمی‌شوم. حتی وقتی با هم حرف نمی‌زنیم، حتی وقتی نوازشم نمی‌کنی، حتی وقتی در یک اتاق نیستیم، باز هم خسته نمی‌شوم ... هرگز دل‌زده نمی‌شوم ...

فکر کنم به خاطر این است که به تو اعتماد دارم، به افکارت اعتماد دارم. می‌توانی بفهمی چه می‌گویم؟ 

همه آنچه در تو می‌بینم و هر آنچه نمی‌بینم را دوست دارم. با این همه، ضعف‌هایت را می‌دانم ... اما احساس می‌کنم همین نقاط ضعف تو و نقاط قوّت من هستند که با هم سازگارند.



آناگاوالدا


309*


راه حلی داری؟

راه نجاتی

برای کشتی شکسته‌ای

که نه غرق می‌شود

نه نجات پیدا می‌کند



نزار قبانی


308*


هر کس سزاوار یک نفر است که بتواند به چشم‌های‌ش نگاه کند و بگوید؛
تو کافی هستی.
تو با تمام زخم‌هایت، بی‌نقصی!

307*


ما در هیچ حال، قلب‌های‌مان خالی از غم نخواهد شد

چرا که غم ودیعه‌ای‌ست طبیعی که ما را پاک نگه می‌دارد. انسان‌های بی اندوه، به معنای متعالی کلمه، هرگز انسان نبوده‌اند و نخواهند بود.

از این صافی ِ انسان ساز نترس!



نادر ابراهیمی


306*


درد تو آنقدر عمیق است که پشت چشمت گیر کرده و اگر بخواهی گریه کنی، اشکت در نمی‌آید.



هدایت


305*


شکر که خدا را دارم و بعد از خدا، تو را

که حضورت عجیب الزامی‌ست عزیزدلم، که حضورت، عجیب، الزامی‌ست ...

تو همان پناهند‌ه‌ترین آغوش در لبه آخرین پرتگاه جهانی برای من که مرا از نومیدی و سقوط می‌رهانی و به زیستن امیدوار می‌کنی. تو همان آخرین روزنه‌ای در عمیق‌ترین سیاهچال‌ها و گستاخ‌ترین نوری در تاریک‌ترین شب‌ها.

جهانی که تو را دارد، محال است جای خوبی برای زیستن نباشد. محال است من در جهان دیگری و بدون حضور شفابخش تو، التیام و امید را پیدا کنم.

محال است بدون تو،

بدون امنیت و رضایتی که از حضور و نگاه و حرف‌های تو می‌گیرم ...



نرگس صرافیان طوفان


طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان