روزهآیی که می گذرد

227*


که گرچه رنج به جان می رسد، امید دواست 🌱



سعدی


224*


می رسد غم های بی پایان به پایان، غم مخور 


221*


حتا در غم انگیزترین زندگی ها نیز به لحظاتی درخشان بر میخوریم، و حتا در میان شن و سنگ هم گل های کوچک شادی می روید.



هرمان هسه


219*


بگو غم رد شود

که قلب

آرامگاه اندوه نیست



220*


مثلن پاییز باشد؛

و کودکی که بی غم و آسوده، کوله پشتی اش را روی دوشش گرفته، سرخوش و لی لی کنان، به سمت خانه می دود ...
و چه موسیقی دلنوازی ست، خش خش برگ های پاییزی ...
وقتی دلت کودکانه می تپد .. وقتی نگران هیچ چیز نیستی!

طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان