156*
خش خش
صدای پای خزان است
یک نفر
در را به روی حضرت پاییز وا کند
این جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است
این جهان بی من مباش و آن جهان بی من مرو
● مولوی
غم هایی هست
که تنها
در گوش رودخانه
باید زمزمه کرد
و به آب روانش باید سپرد.
● ایلهان برک
اگر امروز تنها کاری که میکنی
جمع و جور کردن تکه های شکسته خودت هست
من بهت افتخار میکنم!
● دارابی فر
نمک به زخم دلم هر که ریخت، حرفی نیست
که اشک، شستن این شوره زار را بلد است
● رنجبری
اگر باید زخمی داشته باشم
که نوازشم کنی
بگو تا تمام دلم را شرحه شرحه کنم.
زخم ها زیبایند و زیباتر آنکه تیغ را هم تو فرود آورده باشی!
تیغت سحر است و
نوازشت معجزه
و لبخندت تنظیفی از فواره نور
و تیمار داری ات
کرشمه ای میان زخم و مرهم.
عشق و زخم از یک تبارند
اگر خویشاوندیم یا نه
من سراپا همه زخمم
تو سراپا همه انگشت نوازش باش.
● حسین منزوی
فردا اگه تولد دوباره س
فردا اگه یه روز تکراریه
فردا اگه امید و دلبستگی س
فردا اگه فرار و بیزاریه
هرچی که هست فردا یه روز دیگه س
یه روز خوب برای زنده بودن
یه روز خوب به خاطر من و تو
میدونی ی زخمایی هست .. خوب نمیشه! خوب نمیشه ... فقط تو یاد میگیری که بهش فکر نکنی .. هر چقدر قوی باشی .. هر چقددددر تلاش کنی که در لحظه زندگی کنی .. ولی ی وقتایی جاش میسوزه. تو میخوای بهش اهمیت ندی ها .. ولی نمیشه ... دردش زیاد .. میسوووزونه .. بدجوری!
احتیاط باید کرد، همه چیز کهنه می شود
و اگر کمی کوتاهی کنیم
عشق نیز
● نادر ابراهیمی
میدونم .. حالت خوب نیست!
میدونم از خودت ناراحتی .. میدونم ..
این هم میدونم که دلت نمیخواد این حال بد ادامه بدی .. ولی انگار نمیتونی ...
دلت گریه میخواد؟ گریه کن! چی حالت خوب میکنه؟ همون کار انجام بده ... ناامیدی؟ نباش! این یکی حق نداری! ناامیدی حالت خراب تر میکنه ... از خودت ناامیدی؟ نکن اینجور با خودت ...
صبر .. صبر ... صبر ... هی با خودت تکرار کن من صبورم! من بلدم راه خودم پیدا کنم! من میتونم حال خودم خوب کنم و حال خوب بدم! من میتونم دل خوشی ها رو ببینم!
پاشو .. پاشو کمی گریه کن .. بعد ی آبی به صورتت بزن ... ی کم کتاب بخون یا فیلم ببین .. این حال خراب اگه همینجوری ادامه بدی، چیزی نصیبت نمیشه ...
قشنگی ها .. دلخوشی ها ... کم نیست!