174*
پنجشنبه ۲۲ آبان ۹۹
باران بهانه ای بود
که
زیر چتر من تا انتهای کوچه بیایی
کاش
نه کوچه انتهایی داشت
نه باران بند می آمد.
باران بهانه ای بود
که
زیر چتر من تا انتهای کوچه بیایی
کاش
نه کوچه انتهایی داشت
نه باران بند می آمد.
باز پابرهنه روی ساحل زیر باران ماه کامل از غم زمانه غافل
موج میزند آرام به پایت لحن آرام صدایت مستم از حال و هوایت
آرزو کنیم حال همه خوب باشد.
خیابان پر باشد از عابران سرخوشی که نه غصه ای برای خوردن دارند و نه مشکلی برای حل نشدن، نه دلیلی برای گوشه گیری و پنهان بودن، عابرانی که سرخوش و آسوده از کنار هم عبور می کنند، مردانی که ناچار نیستند تا دیر وقت کار کنند، زنانی که در سکوتشان اشک نمی ریزند و کودکانی که از ته دلشان می خندند.
آرزو کنیم حال همه خوب باشد، به خوبی عطر یاس کوچه باغ های قدیمی و به خوبی همان روزی که آرامش و عشق به خیابان های این شهر برگردد.